شیرین زبون کوچولو

به نام خدا ,خدایی که یک دنیا رو در وجود انسان قرار داد خدایی که هرروز از زندگی تو را معجزه ای برای ما قرار داد .هرروز که میگذره بزرگتر وکامل تر میشی شیرین وبانمک تر میشی هروقت به چهره قشنگت نگاه میکنم شکر خدا رو به جا می اورم که تو را به ما هدیه داد .خیلی شیرین شدی دیگه قشنگ حرف میزنی هرچی که ما میگیم تکرار میکنی بعضی جمله ها برات سخته ولی سعی میکنی کامل ادا کنی بابا داره بهت انگلیسی یاد میده ilove youرو قشنگ میگی وقتی ازت میپرسیم are you okمیگیyesاسمتو هم که میپرسیم میگی ثنا خلاصه دختر نازم برای خودش خانومی شده راستی تو کارای خونه هم کمکم میدی وقتی میبینی کاری میکنیم میگی کمک بدم؟امروز توی باغ باباجان به مامان جان در چیدن البالو کمک کردی یه ظرف کوچیک دستت بود البالو میچیدی ظرف که پر میشد میریختی توی سبد سرتا پاتو با البالو یکی کردی .عسل مامان وبابا شبها که به اسمون نگاه میکنی ماه رو پیدا میکنی وفوری دنبال ستاره ها میگردی ومیگی ماه وسیتاره تو اسمونه اگه هم یه هواپیما پیدا بشه ذوق میکنی و میگی هاپومیا داره میره مشهد وایسا منم بیام.......خلاصه حسابی شیرین زبون شدی.